-
سه شنبه 22 اسفند 1396
-
20:01
-
786 بازدید
روشهاي جدید تدريس خواندن
بطور كلي روشهاي مختلف تدريس خواندن و نوشتن را با اندكي مسامحه مي توان به سه مقوله اساسي تقسيم كرد . اين سه روش اصلي عبارت اند از :
1. روش تحليل 26
2. روش كلي27
3. روش آميخته 28
در پي ، اختصارا" بنيادهاي نظري و عملي ، تاريخچه و مبتكران روشها و آموزش روش تدريس آميخته يا تركيبي كه روش تدريس كنوني در دبستانها كشور است با عنايت به خط و نوشتار خواهيد داشت .
روش تحليلي
اين روش همان روشي است كه در آموزش غير رسمي و آموزش رسمي كشور ما تا حدود سال 1327 هجري شمسي متداول بوده است . بنابراين ، اين روش قديمي ترين روش تعليم و تدريس الفباي فارسي است.مبناي نظري اين روش بر اساس مقدمات منطقي استوار بوده و از طريق اجزا به نتيجه كلي دست مي يافتند .مراحل آموزش الفبا در اين روش به شرح زير مي باشد :
v تدريس اسامي حركات يا مصوتها (اَ –اِ – اُ –آ – اي –او )
v تدريس كاربرد حركات در حروف الفبا اَ - بَ- پَ – تَ – ثَ –جَ...
v از تركيب اسامي حروف و حركات كلمه ساخته مي-شود
ميم – الف- دال – ر =مادر
v تهجي كلمات با توجه به آموزشهاي قلب
الف، به صداي مدي = آ = آهو
پس از آموختن نكات فوق ، كار نو آموزان در زمينه آموزش الفبا پايان يافته بود وآنگاه بر روي مهارت يافتن در خواندن و نوشتن استفاده از متون مذهبي و ادبي آغاز ميگشت .
Á شروع از جزء و رسيدن به كل مغاير جريان يادگيري است .
Á تاكيد روش بر تقويت حافظه از طريق تمرين و تكرار ميباشد ، بنابراين توجه به معني و تعقل ناچيز بوده انباشتن ذهن ، نه پروردن آن منظور ميگرديده است .
Á نوآموز هدف خاصي را جريان آموختن حروف الفبا در پيش ندارد ، بنابراين رغبتي نسبت به يادگيري نخواهد داشت .
Á تمرينهاي صوتي و هجايي فاقد معنا بوده ، كودكان با آن به شكل تمسخر اميزي مواجه مي شوند.
Á كودك به جاي تميز آواي حروف با اسامي الفبا آموزش ميبيند.
Á متون برگزيده ماتناسب با توانايي و ذوق كودكانه نوآموزان نبوده غالبا" خارج از سطح توانايي آنان ميباشد .
تنها يك حسن براي روش متصور است و آن اينكه اگر نوآموزاني بتوانند عليرغم تمام مشكلات مراحل آموزش را طي نمايند ، قادر خواهند بود اكثر كلمات را بخوانند و حتي متون ادبي سنگين را باكمكي مختصر قرائت نمايند .
روش كلي
اين همچنان كه از نام آن بر ميآيد با ادراك كلي ذهن كودك سر و كار داشته بنابراين از كلمه خواني آغاز مي نمايد .
« ادراك كلي » مفهومي است كه يكي از نتايج تحقيقات و مطالعات اويد دكرولي عالم تعليم و تربيت بلژيكي است ، كه مراد وي از ادراك كلي پديدهاي است كه آن را با « ساخت » يا « هيأت كلي » گشتالت ، مقايسه ميكند و مينويسد ك مفهوم« ساخت» يا «هيأت كلي » مخصوصا" متضمن يك رويه خاص موجود ذهني در برابر محيط است ، رويهاي كه سبب مي شود اين موجود با تماميت ذاتي و مكتسب خود در برابر اشياء و وقايع تجلي و با تمام وجود خود آنها را ادراك كند ، به آنها بينديشد يا در مقابل آنها واكنش نشان دهد. اصطلاح « ادراك كلي » در اصل همين فكر را بيان ميكند. پس در حقيقت تماميت فرد است كه روي هم ادراك ميكند ، ميانديشد و عمل ميكند و در اثر اين رويه كلي است كه اشياء حوادث ، ادراكات ، انديشهها و اعمال جنبه كلي و يكپارچه به خود ميگيرند .
دكولي معتقد است كه ادراك كلي عمل يا جرياني تفكيك ناپذير نيست ، بلكه فرآيند ذهنياي نسبتا" پيچيده است كه در عين حال مخالف « تحليل – تركيبي » است ، به علاوه مقدمات آن را فراهم مي كند و در مقياسي كم و بيش وسيع در آن شركت دارد.
ترديدي نيست كه « كمينوس 1670 -1592 » قبلا" در كتابش متذكر شده بود كه براي رسيدن به جزئيات بايد از كليات آغاز كرد و طرفداران نظريه « گشتالت »در روانشناسي از افكاري نظير افكار دكرولي دفاع كردهاند.
روانشناسان گشتالت ميگويند يك كل را نمي توان از اجزاي تشكيل دهنده آن فهميد ، يعني يك كل با اچزاي تشكيل دهنده آن فرق دارد. وقتي ما به سه نقطه به شكل زير در روي يك صفحه نگاه ميكنيم تصوير يك مثلتث در ذهن ما ايجاد ميشود :
در حالي كه سه نقطه زير اين تصوير را در ذهن ما ايجاد نميكند .
آنچه سبب ميشود تا سه نقطه شكل اولي را يك مثلث تصور كنيم و اين تصور را در مورد شكل دوم نداشته باشيم مورد علاقه فراوان روانشناسان گشتالت بوده است . البته نميتوانيم بگوييم كه يك مثلث چيزي غير از سه نقطه نيست . چيزي كه سبب ميشود ما سه نقطه فوق را به صورت يك مثلث ببينيم وضعيت يا طرحي است كه اين سه نقطه ايجاد كردهاند ، نه خود سه نقطه . شكل گشتالت فوق چيزي بيش از سه نقطه است . اين يكي از اصول مهم روانشناسي گشتالت است : يك كل بيش از مجموع اجزاي تشكيل دهنده آن است « يك مثلث چيزي بيش از سه نقطه فوق است » تئوري گشتالت بيش از اين كه يك تئوري يادگيري باشد ، به عنوان يك تئوري ادراك معروف است .
1. قانون شباهت: درگروهي از تحقيقاتيكه به وسيله كهلر با هجاهاي بي معني انجام گرفت ، معلوم شد كه هجاهاي مشابه با سهولت بيشتر از هجاهاي نامشابه ياد گرفته ميشوند .
2. قانون مجاورت :بر طبق اين قانون اشياع و اشكالي كه نزديك به يكديگر قرار دارند بهتر درك مي شوند و راحت تر ياد گرفته ميشوند .
3. قانون ترميم يا بستن : بر طبق اين قانون سطوح غير بسته و ناكامل به صورت واحدهاي كامل درك ميشوند .
4. قانون ادامه خوب : سازمان ادراك به صورتي تشكيل ميشود كه يك پاره خط به صورت يك خط مستقيم و يك پاره دايره به صورت يك دايره ادامه مي يابد .
مراحل تدريس در روش كلي
1. آموختن شكل كلي كلمه با كمك تصوير بر اساس يادگيري در روانشناسي .
2. آموختن حروف الفبا به كمك كلمات به صورت استخراج يك حرف مشترك از چندين كلمه خوانده شده
3. آموختن و نوشتن كلمات با كمك خواندن و نقاشي
1. روش كلي را براي زبانهايي كه داراي خط فونتيك هستند يعني زبانهايي كه كتابت كلمه با تلفظآن مطابقت دارد ،نمي توان به كاربرد زيرا در زبانهاي فونتيك آگاهي از اجراي كلمه ، آموختن ساير كلمات را آسان ميكند ،در حالي كه در اين روش كلمات بدون ارتباط اجزاا آموخته ميشود ، بنابراين از سرعت مطلوب برخوردار نبوده به صرف وقت و هزينه زيادي محتاج است .
2. نوآموزاني كه با اين روش خواندن را آغاز كردهاند در مراحل و مقاطع ديگر تحصيلي ممكن است اجزاي يك كلمه را به درستي تشخيص ندهند ، به عبارت ديگر كلمات ياد گرفته ، تسلط در شناخت اجزاي كلمه و تركيب آنها با يكديگر را فاقد باشند.
3. استفاده ازاين روش در مورد تعليم خواندن و نوشتن خط فارسي كه اكثر علائم نوشتاري آن « حرف واحد در مقابل صوت واحد است » جايز نيست .
1. اين روش براي زبانهايي كه خط آنها فونتيك نيست مانند زبانهاي انگليسي و فرانسه مناسب است ، زيرا در اين زبانها كودك ، الزاما" بايد شكل مكتوب كلمه را با هر خصوصيتي كه دارد ياد بگيرد هر چند شكل كلمه و تلفظ آن مطابقت كامل نداشته باشد .
2. اين روش از لحاظ دانشآموزان روشي آسان و قابل تحمل است و كودكان را با مشكلات و ضوابط دست و پاگيري كه روشهاي ديگر دارند مواجه نميكند .
روش آميخته
روش آميخته در واقع تركيبي از دو روش تحليل و كلي است ، زيرا اين روش همزمان به كل كلمه و سپس به اجزاي آن توجه دارد. اين روش اكنون به عنوان روش تدريس در كليه كلاسهاي اول دبستان در كشور به طور رسمي متداول است.
تكنيك تدريس در اين روش فقط بر مبناي كلمه كليد مي باشد و بعد از آموزش حروف الفبا ديگر نيازي به استفاده از كليد نخواهيم داشت .
Ø معني و مصداق داشته باشد .
Ø حتي المقدور كلمهاي يك بخشي ( سيلابي ) باشد .
Ø در آن فقط يك حرف مجهول وجود داشته باشد .
Ø حتي المقدور حرف مجهول در آخر كلمه قرار گرفته باشد .
مراحل روش آميخته
1. مقدمه چيني با استفاده از اشكال و تصاوير و مصاديق اشياء و شواهد ديگر رغبت كودكان را براي تدريس كلمه كليد بر ميانگيزيم .
2- بخش كردن ، كشيده گفتن هر بخش و شمردن صداهاي بخش در كلمه .
3-مشخص كردن صداهاي خوانده شده و صداي خوانده نشده .
4-نوشتن شكل صداي جديد يا حرفي از الفبا كه خوانده شده است همراه با توضيحات لازم .
بخش كردن و تجزيه آواهاي هر بخش مستلزم ايجاد ارتباطهاي ذهني و مجرد فراواني ميباشد كه با توجه به مراحل رشد ذهني كودكان از معايب اين روش شمرده ميشود.
1. نو آموز هر حرف تازه را با كوشش ذهني خود ميآموزد و آموختن اين شكل ، پاداش معنوي اوست .
2. نو آموز با معمايي روبرو ميشود كه برايش قابل حل است .
3. نوآموز هدفي مشخص دارد يعني الفباي فارسي را ياد ميگيرد ، پس بعد از آموختن هر حرف جديد حس ميكند گامي به سوي هدف برداشته است .
4. نو آموز با اين روش به دقت و تفكر عادت مي كند و مستقلا" آماده خواندن مي شود .
5. براي زبان فونتيك كه اغلب علامات آن حرف واحد در مقابل صوت واحد است يا بر عكس، اين روش مناسب ميباشد .